ماهرخماهرخ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره
فردینفردین، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره
زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈، تا این لحظه: 1 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره
تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋، تا این لحظه: 11 سال و 22 روز سن داره

Mahake man

🔗⛓️‍💥

بازی 25 و 26 و 27

1392/5/4 17:25
192 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

 

با یه جمعه پر بار ،در اوج تنهایی اومدیم

از صبح امروز ،جمعه، تا فردا من و دخترم تنهاییم

واسه همین به میل خانم خانما چند تا بازی انجام دادیم

اولین بازی:

چسب بازی:

راستش من دوست دارم ماهرخ طوری بزرگ شه که قدر داشته هاش بدونه به هر بهونه و دلیل کوچیک وسایلش دور نندازه و از اونا مراقبت کنه

بهمین خاطر هر بار که کتابی پاره میشه یا اسباب بازی خراب میشه تا حد امکان اونا ر در حضور خودش و با کمک خودش تعمیر میکنم که یاد بگیره هر بار خراب شدن یک تجربه در خودش داره

امروز ماهرخ کتابش پاره کرد و با هم اونو درست کردیم و ایده بازی ۲۵ به ذهنم رسید

این شد که چند تا شکل از روزنامه بریدم و دادم ماهرخ جون تو دفتر کارش با چسب ماتیکی و چسب نواری بچسبونه

ماهرخ از این بازی خوشش اومد

04121347596368329837.jpg

 

 

30120383644714691602.jpg

و در نهایت صفحه پر شد و دخترک مان در چسب میبنده

**************************************************************

مدتی هست که اماده شدن ماهرخ واسه یادگیری زبان  دوم ذهنم مشغول کرده

از کجا و چطور شروع کردن و سن شروع اموزش  زبان دوم

تا اینکه بعد از کلی تحقیق فهمیدم اموزش زبان دوم که البته باید در غالب بازی باشه نه آموزش مستقیم ،بهتر از همون بدو تولد شروع بشه

اونم با تقویت مهارت دیداری و شنیداری و لامسه و ....

من اعتراف میکنم که دیر اقدام کردم اما خدا ر شکر که بالاخره یه کارایی ر شروع کردم

واسه اموزش(مهارت) شنیداری همون آهنگ های شعر کوتاه زبان و فیلم های کوتاه مناسبن که من هنوز اهنگی پیدا نکردم

اما ۱۰ تا دی وی دی انیمیشن خیلی خوب به اسم  peppa pig از سایت نهال کودکی خریدم که هم اموزشی هست هم از رنگ هی شاد و زنده تو ساخت  انیمیشن استفاده شده و خیلی روان صحبت میکنند و دی وی دی های your baby can read

امیدوارم هر چه زودتر اهنگ های کوتاه هم پیدا کنم

واسه اموزش (مهارت) دیداری پازل های فومی حروف بزرگ انگلیسی ر خریدم و اونا ر روی در یخچال چسبوندم و هر از گاهی به میل ماهرخ جون اونا ر مرور میکنیم

و امروز هم حروف سایز بزرگتر آوردم و چیدیم و با اونا واسه دخمری قصه گفتم و تو قصه نام حروف ر هم میگفتم

 

86872133674260973551.jpg

چون قصه بود ماهرخ همونجا دراز کشید

*****************************************************

خونه بازی:

بلافاصله بعد از بازی قبلی ماهی خانم رو به من به پشتی ها اشاره میکنه و میگه خونه خونه بازی

هیچی دیگه منم پا شدم واسش خونه ساختم و اونم رفت تو خونش و با عروسکش بازی کرد

 

15820649346832957198.jpg

 

قربونت برم که اینقدر لطیف و مهربون با عروسکت حرف میزنی

34707768711769266201.jpg

 آخ آخ آخ مامان سقف خونم داره میریزه این چه خونه ایه

قربون ذوق کردنت بشم من من من فقط من

05312525833863986554.jpg

ماهرخ:

واااااااااااااااااای اوفتاد مامانی مامانی اووووووفتاد 

قربون اون حرف اووووووووووو رو لبات بشم که میگی اووووووووفتاد

********************************************************

بعد از اولین ویرانی یه خونه جدید ساختم با سقف محکم تر این بار سقف از جنس دیوار بود یعنی پشتی بزرگ

اما قلقلی خانم سقف خراب کرد و خونه تبدیل به سرسره شد و در مرحله بعدتر تبدیل به سطح شیبدار واسه رفت وآمد شد

هر بار که از اون شیب میومد پایین به سبک خودش تا ده میشمرد

 95938326323549047443.jpg

و بعدتر از اون زیرش یه خونه شد و ماهرخ رفت و اونجا خوابید

ماهرخ:

من اینجا بوخوابم،اینجا خونه خودممه،مامان مامانیییییی من بوخوابم

26891355361463587261.jpg

 

 

و در نهایت از اون بالا پشک میزد

 

93887065745873728386.jpg

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Mahake man می باشد