ماهرخماهرخ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره
فردینفردین، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره
زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈، تا این لحظه: 1 سال و 30 روز سن داره
تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋، تا این لحظه: 11 سال و 10 روز سن داره

Mahake man

🔗⛓️‍💥

دور میکنیم صفحه ی روزگار را

با پای برهنه میزنم به دل داستان تو داستانی که قهرمانش تویی و خواننده اش من می خوانمت تا برسم به بودن     و تو را بو میکشم که بیابم راه را راه را گم کرده ام در هیایوی گیسوانت ارامم کن ارام جاااان که چنگی شدم بر زلف تو   مروری به اردوهای پیش دبستانی یک         کارگاههای کثیف کاری ارد و ذغال خودمون     من و تو و بابایی     و باز هم تووووو               ...
18 مهر 1396

مهری مهربان

                  تو کی بزرگ شدی جاااان مادر?! من کجا بودم وقتی روزهای تو از پس هم سبقت می گرفتن و روز های من در جنگ و جدال با روزمرگی هام خواب ارام داشتند! من کجا بودم? به کدامین پستو خزیدم?! به کدام کنج بی مهری که مهر تو را ندیدم مهری که به من داشتی این چه سرعتی ست از رشد تو این چه پاییزیست که اولین ماهش ۶ سال است کم لطفی مرا ایینه شده و به رخم می کشد!!! امان از این مهربانی هایت و امان از این روزگاری که دیده ی مرا تار کرده بر من ببخش انچه از تو را نفهمیدم من مادرانگی را وام دار توام! از تو دارم هر انچه نداشتم این روزها...
18 مهر 1396

اینجا همه چی درهمه

سلام بعد از چند ماه نبودیم اما مشغول بودیم بر ما ببخشید چند سالیست عهدی داریم با خود عهدی سبز و مانا با گروهی همیشگی هر سال روز درختکاری را ثبت میکنیم بر ریشه های جاندار باشد که روزگاری سایه شود بر تنی خسته و خوشحالیم از حضور ماهدختمان در این مراسم سالی خوش برای همه ارزومندیم همه سالتان خوش و خرم عید 96 را مهمان تهران بودیم سال تحویل دریاچه خلیج فارس چیتگر بودیم و کلی هیجان در کنار ارامش و مرغ های دریایی بسیار گرسنه   روز اول عید ما بودیم و باغ وحش وپارک ارم عالی بود دیدن حیوانات و هیجان بازی در شهربازی پارم ژوراسیک تهران از دیگر زیبایی هاییت که دیدنش خالی از لطف نی...
16 تير 1396

پاییز تا زمستان 95

و من گم میشوم در هوایی که تو نفس می کشی و گم میکنم راه اسمان را در نگاه تو                                           سلامی به گرمی هوای کیش و به زیبایی غروب ش دوباره رفتیم جزیره کیش   اینبار با مادر جون سه تایی یعنی ما سه تا و تو کلی بازی کردی نقاشی کشیدی بالاخره تمساح دیدی و بعد از اون دیگه از این موجودات تنبل نمی پرسیدی رفتیم اکواریوم و باغ پرندگان و خزندگان ...
2 بهمن 1395

بخواب آروم

  لالا لالايي لالا لالايي لالايي لالايي لا لا يي ببار اي نم نم باران ببار اي نم نم باران زمين خشک را تر کن سرود زندگي سر کن دلم تنگه دلم تنگه سرود زندگي سر کن دلم تنگه دلم تنگه بخواب بخواب اي دختر نازم به روي سينه ي بازم که همچون سينه ي سازم همش سنگه همش سنگه که همچون سينه ي سازم همش سنگه همش سنگه لالا لالا لايي لالا لالا لايي لالايي لالايي لا لا يي لالايي کن مرغک من دنيا فسانه ست لالايي کن مرغک من دنيا فسانه ست هر ناله ي شبگير اين گيتار محزون اشک هزاران مرغک بي آشيانه ست هر ناله ي شبگير اين گيتار محزون اشک هزاران مرغک بي آشيانه ست ببار اي نم نم باران ببار اي نم نم با...
27 تير 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Mahake man می باشد