پاییز تا زمستان 95
و من گم میشوم
در هوایی که تو نفس می کشی
و گم میکنم راه اسمان را
در نگاه تو
سلامی به گرمی هوای کیش
و به زیبایی غروب ش
دوباره رفتیم جزیره کیش
اینبار با مادر جون
سه تایی
یعنی ما سه تا
و تو کلی بازی کردی
نقاشی کشیدی
بالاخره تمساح دیدی
و بعد از اون دیگه از این موجودات تنبل نمی پرسیدی
رفتیم اکواریوم و باغ پرندگان و خزندگان
و از لاک پشت ها هم دیگه نپرسیدی
کاش امکانش بود همه ی حیوانات ر از نزدیک دید
تا کی عکساشون تو نت نشونت بدم و راضی نشی
چه هواییست
هوای تو
چه شکوهی ست
بر دام تو
چه شوقی ست اغوش تو
وقتی به سلیقه خودت میپوشی
و من چه تلاشی کردم که مبادا شیک پوشی ارزشت شود
نمی دانم موفق بودم یا نه
اما وراثت را نباید نادیده گرفت
واااااااااااااااااااااااااااااااای
رفتیم خرید کاغذ دیواری
و تو هی میگفتی:
گشنمه پول بده از مغازه چیزی بخرم
پولت دادیم و گفتیم برو کیک بخر
رفتی ...
دیر کردی نگران شدیم
یهویی با یک بغل نون اومدی
خوب گشنت بوووود
این اولین نانی بود که خودت خریدی
وقتی میزبان مهمان دوست داشتنی شاهدختمان هستیم و چنین برایش میز پذیرایی اماده می کند
این هم یک فعالیت در باب دوباره کودکی با ماهک مان
فعالیت هایمان به خانه ی خلاقیت مادر و کودک سیمرغ محدود شده
و دخترمان این روزها که همسایه صدف جان شدیم بیشتر با صدف گذران وقت می کند