بازی 86
بازی هایمان محدود شده
حفظ تعادل بر دردانه مان کمی سخت شده
گفتیم بازی انجام دهیم بر اساس گام ،بدون نیاز به دست
انجایش را که دست در حرکت و گام ، نقش اساسی دارد را اندیشیدن نکردیم
اما کوتاه مدتی را سرگرم شدیم
ادامه مطلب لطفا"
+ یه بعد گذاشت
مسیری از جنس ها ی مختلف چیدیم و دخترک شروع به راه رفتن بر روی مسیر کرد با کمک من
دختر دست شکسته مان نمی توانست براحتی راه برود
گام هایی کوتاه و بلند
بعد نوشت:
سبزی پاک میکردیم
از هرکدام مشتی برداشتیم و دخترک بو کشید نام بردیم و تکرار کرد و دوست داشت
به پیازچه اش که رسیدیم چشمانش نیلی شد
سبزی ها را ریز کردیم
او هم خواست مادرانه اشپزی کند
وسایلش را اورد و مشغول شد همچوون ما
مشغول شد
به او اعتماد کردیم که اعتماد را از جانب ما بسیار دوست دارد و اعتماد به نفسش را بطور عجیــــــــــــــــــــب بالا میبرد بدین گونه که اجازه دادیم سبزی های ریز شده اش را با سبزیهایمان مخروط کرده و در مقابل دیدگانش به دیگ برنجمان بیافزاییم
بعله
این هم که بر تن دارد لباسی از گذشته های ماست که به مانند لباس عروس با او رفتار میکند و دوستش میدارد
اینهم از عروس کدبانو ما
و من فقط من به قربان دست شکسته ای که با این دقت سبزی له میکند