ماهرخماهرخ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره
فردینفردین، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره
زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈، تا این لحظه: 1 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره
تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋، تا این لحظه: 11 سال و 22 روز سن داره

Mahake man

🔗⛓️‍💥

ترانه خونی_ دیالوگ 6

1392/8/11 18:53
655 بازدید
اشتراک گذاری

ترانه خونی دردونه:

 

چینه چینه دامنت

بعد از نسترن هیــــــــــــچچی دیگه برام نگو هیــــــــــــــچچی دیگه برم نگو (بعد از نسترن هیچی دیگه برم نمونده)

الاکلنگ تیشه دوست دارم همیشه

 فکرای بکر دردونه:

دیروز ۲۵ تااااااااااااااااااااااااا مهمون داشتیم و سخت مشغول

خواستم در رب انار باز کنم که دردونه متوجه تلاش بیهوده ی من شد و همون طور که در ارامش انار نوش جان میکرد با جدیت رو بمن گفت:

نمتونی باس تنی؟؟

گفتم اره!

گفت:سیفتهههههههههههههه؟؟؟؟؟؟ (عاشق اون کشیدن حرف اخر کلماتتم)

گفتم: بله

گفت؟دسمال خیس تُن باز تُن

سر تا پایش را بلعیدییییییییییییییییییییییم با جیغ و دادو فریاد

یه اولین بامزززززه *************************************************************

موقع شام با صدای بلند دختر برادر شوهر که با فریاد  دوید سمت من و گفت خااااااااله ماهرخ!!!!!!!!!!!!!

چنان مثل فنر جمع شده پریدم و رفتم سمت ماهرخ که همه ی مهمونا نگران شدن

دیدم دردونه رفته wc البته با کفش  و دخترک بزززززززرگ شده و منم خوشحال دوباره قورتش دادم

این اولین باری بود که دخترم با رعایت همه چی تنهایی میرفت wc

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Mahake man می باشد