شعرای ماهرخی
شعر های مورد علاقه ی ماهدختم که از نوزادی واسش میخوندم
جم جمک برگ خزون،
دخترم ماهرخ خاتون،
گیس داره قد کمون،
از کمون بلندتره،
از شبق مشکی تر،
گیس اون شونه می خواد،
شونه فیروزه میخواد،
حمام سی روزه میخواد،
هاجستم و واجستم،
تو حوض نقره جستم،
نقره نمکدونم شد،
مامانی به قربونم شد!
این متل یه نمه تحریف کردم خ خ خ خ
******************************************
دختر دارم انار و به !
چادر زده کنار ده،
به کس کسونش نمی دم،
به همه کسونش نمی دم،
به راه دورش نمی دم،
به مرد پیرش نمی دم،
به بی سوادش نمی دم،
به کسی می دم که کس باشه،
بنده قباش اطلس باشه،
سیصد تومن کیسش باشه!
روزی باشه! روزی باشه!
شاه بیاد با لشگرش،
خدم و حشم پشت سرش،
شاهزاده ها دور و برش،
دخترم بخواد واسه پسرش،
آااااایا بدم،
آااااایا ندم!
********************************************
یکی بود، یکی نبود
یکی بود، یکی نبود
در خانمان گدالی بود
پشه چادر زده بود
تو چادر نشسته بود
گربه عطاری می کرد
موشه بقالی می کرد
شتره نمد مالی می کرد
فیل اومد نگاه کنه
افتاد دندانش شکست
گفت چی کنم چی نکنم
رومو به دروازه کنم
صدای بزغاله کنم
بیجی، بیجی، مع، مع
دنبه داری ؟ نه نه
پس چرا می گی مع مع
**********************************************