بازی 38
دخترک بیاد روزای نوزادی افتاده و گهواره اون روزا ر از ما میخواد
حوصله مونتاژش نداشتم همین طور نصفه نیمه بهش دادم
ماهرخ هم خوب بازی میکرد
گهوارش شد خونه با چوبا حیاطی ساختیم باغچه ای و یه جا هم واسه حیووناش و یه چراغ جلوی خونه
خوشش اومد و بازی کرد
دیوار حیاط جا بجا میکرد
این باغچه رنگارنگ و یه گل
چراغ در ورودی خونه دخترم
اینم از خونه ی حیووناش
دخترکم خیلی دوست داری زود بزرگ شی رفتی یه پیش دست و چاقو اوردی و یه میوه خیالی قاچ میکردی
وقتی بهت گفتم چاقو خطرناکه ظرف برداشتی و وانمود کردی که داری دف میزنی آخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ که در عجبم از تو چرا وقتی دف میزدی شونه هات بالا و پایین میکردی
کجا دیدی؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی