رقص آذری ماهرخ
عزیز دلم
غوغا ی سکوت روزهای تنهایی من
لبخند گم شده ی کوچه های باریک و تاریک دنیای من
تو ، تنها تو انرژی نداشته ر بمن برمیگردونی
دخترم تو اون قدر مطلقی هستی که دوطرف من احاطه کردی و من از حضورت عددی شدم که نمیشه از قدر مطلق تو خارج شه
بین این دوخط قدر مطلق شادی و بچگی های تو موج میزنه دخترم منو همینجا و همینطور نگه دار
همیشه شاد و مهربون و پاک باش طوری که از هر لحظه و هر ثانیه با تو بودن غافلگیر میشم
عزییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییزم خیلی بیشتر از این عزیز من
امروز گوشی منو آوردی و میگی:
ماهرخ: مامان بپر بپر بزار
من: بپر بپر ، موبایل من، (ماهرخ خوبی مامان)
ماهرخ:بپر بپر بزار باااااااااااااااخ
من:بازم خودکشی یعنی منظورش آهنگ آذری منصور
بعله وقتی آهنگ گذاشتم ماهی خانم گوشی ازم گرفتی و نمیدونی با چه دقتی با پاهات میرقصیدی
دو بار پاهات بهم گیر کرد و خوردی زمین ،سعی میکنی نوک پات را بری ،تازه شلوارتم برداشتی انگاری دستمال تو دستت و میچرخونیش
آخه چی بگم من؟
یعنی به عروسیهای اخیر مربوط میـــــــــــــــــشه؟
ها؟
نبات مامان؟!