ماژیک پرون
عزیز مامان این روزا یه نمه خیالاتی شدی
کارایی میکنی که تو واقعیت نیست حرفای غیر ممکن
امروز ماژیکات برداشتی و رو برگه میکوبیدی ـ نوک ماژیک میزدی به دفتر و سریع برمیداشتی ـ
میگفتی بَپَر بَپَر
و یه نقاشی جدید خلق کردی دور از ظرافتای قبلتر که دایره های ریز و درشت میکشیدی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی