خردادی ما95
نیستیم
نه که نباشیم ،نبودنمان به کمرنگ شدنمان مربوط است
خلاصه ی یک ماهه ما
البته زیادی خلاصه
رفتیم پایتخت
به نیت نمایشگاه کتاب95
احساس میکنم در پارکهای محلی به کودکانمان کم لطفی میشود
زمان ما پارک یاداور تاب و سرسره و الاکلنگ بود
کمی بعد الاکلنگ حذف شد
و حالا رسما تاب حذف شده
شاید برای صده چهارصدی ها سرسره فقط عکس های یادگاری مادران باشد
شاید...
و ما رفتیم نمایشگاه دوازده ساعت بکوب نوردیدیم نمایشگاه را از 8 صبح تا 8 شب
دخترمان عصر روز به ما ملحق شد
ارایش های ماهرخی
شده بساط این روزهای ما بعد از اشپزی
سلفی میگیریم بعد از ارایش به عکاسی علاقه مند شدی
و شاهدختمان اگر گیس بلند میداشد از قلعه ی خود اویزان مینمودندی و شاهزاده ی شاسی بلند سوارش را به قلعه ی دل راه می داد
وقتی با پشه بند نوزادی چنین میکنی ،من میسکوتم و غرق میشوم در کودکانه های صورتی رنگت
دوستان این روزهای ما
از پرورش قورباغه تاااااا مار
پ.ن
خرچنگ ها خیلی زیبا و خارقالعاده اند