ماهرخماهرخ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره
فردینفردین، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره
زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈، تا این لحظه: 1 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره
تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋، تا این لحظه: 11 سال و 22 روز سن داره

Mahake man

🔗⛓️‍💥

تولد چهارسالگی

1394/7/23 18:48
912 بازدید
اشتراک گذاری

    

   

دردانه ی کوچکم،نهال سبزم قد کشیدنت را با عشق نظارگر هستم

روزی که قدم بر چشمانم نهادی ،برکت و رحمت را با خود به ارمغان آوردی

هر روز سال روز توست تولد تو

اما این ماه مهر و مهربانی سخنی دیگر با ما دارد سازش را با دل ما کوک کرده

بر ما میچربد

ماه مهر را به نامت میزنم

ماه رخم،دختر همچون ماهم،تو با رحمت خدا بر من تابیدی

سالروز آمدنت را با خیر و خوبی،شادمانی جشن میگیرم

آمدنت برایم ارزشمند بوده و هست و ارزش این روز را آنطور که باید تا در توان دارم حفظ میکنم

همچون سال گذشته

سالی که سالروز تولدت مزین شد با عید بزرگ مسلمانان عید غدیر و راهی را بر ما روشن ساخت که سپاسگزارم خدایم را به خاطر این تصادف و برگی که در دفتر زندگی من و فرزندم باز کرد

 

برگی که روشنایی بخش مسیر زندگی من شد و من متحول شدم

نه همچون دوسال اول تولدت که از مرداد ماه درگیر مدل کیک ،مدل لباس،تم تولد و .... باشم

از مرداد به دنبال دوستان سبز ی بودم که ما را در این راه روشن یاری کنند

چون سال گذشته

و چه مهربان و چه مهربانند انانکه در کنار ما هستند و ما نمی دانیم

امسال هم وقتی برای سفارش کیک تولد رفتم فقط گفتم برای هفتاد نفر

خانم چه مدلی؟

هر طور دوست دارین فقط خوب باشه

این تمام تلاش من بود برای تشریفات تولدت

اما در جستجوی یتیم خانه و تعداد بچه ها و گروه سنی و لیست نیاز ها و جمع آوری کمک ... بودیم

بخاطر محرم چند روز زودتر و در آخرین جمعه ی قبل از محرم مهمانی را برگزار کردیم  و البته به خاطر شرایط درسی بچه های خیریه (و گفتم هر روز روز تولد توست)

 

و اما این روز عزیز

اینبار هم میزبان بودیم و هم میهمان،تمام وسایل تزیین که مختصر بود و وسایل پذیرایی را با خود بردیم

در نقش میزبان مشغول تزیینات شدیم با کمک دوستان

ماهرخ و صدف همچون سال گذشته مشغول بازی و شاید کمک

این دو پیمانی با هم بستند در برگزاری مراسم تولدشان


                         

بخشی از پذیرایی

                         

و ...

                         

و بازیگوشی دوستان همراه

 

  و ماهرخ و اصرار به شروع  مراسم شمع و قاچ کنون

                            

و ما تسلیم شدیم یه کیک یه عالمه فسقلی و اما باز هم اجازه نداشتیم از دوستان خیریه عکسی داشته باشیم

!!این قانون است!!

                      

و کیک قاچ کنوووووووووووووووووووووووون

                         

در پایان مراسم درگیری با کیک

اهدای مبلغ جمع آوری شده به مسول خیریه حضرت معصومه را داشتیم و امیدواریم بتواند بخشی از نیاز کودکان را برطرف کند

و خوشحالی کودکان بعد از اعلام مبلغ ،که ما را خجالت زده ی آنها کرد

که ای کاش با دستی پر به میهمانیشان میرفتیم

                                

و هدایایی زیبا و نفیس از دوستان خیریه که برای دلبندان ما تهییه کرده بودند و هنر دست خودشان بود

و سپاس از زحمات دستان پر مهرشان

                 

ماهرخ یه کااااااااااادو گرفت گرچه شرط تولد ما کادو ندادن هست و هزینه ی کادو ها نقد دریافت میشود برای کودکان خیریه اما یعضی دوستان قانون شکنند و به ما لطف دارند

                  

و چه عجول است دختر ما

                                                      

                 

 

پ ن:

و باز هم شاکرم خدایم را بخاطر سایه ی پر مهرشان

و فرزندم که با ماست

خدایا همه ی والدین و کودکانشان در کنار هم و زیر یک سقف با شادی روزگار را سپری کنند

تا سال آینده و به امید پایدار بودن این مراسم سال های سال

 

 

تولد سه سالگی

تولد دو سالگی سری اول

تولد دوسالگی سری دوم

تولد دوسالگی سری سوم

 

تولد یک سالگی سری اول

تولد یک سالگی سری دوم

تولد یک سالگی سری سوم

پسندها (1)

نظرات (1)

سپیده
25 مهر 94 8:24
سلام عزیزم. تولد ماهرخ گلی هم مبارک. ثبت شد. و احسنت به این حرکت خداپسندانه. خیلی خوشحالم که در دنیای مجازی ساجده و ماهرخ خانم هم سن هستن
مامان و ماهرخ جون🌜💛
پاسخ
منم همین طور عزیزم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Mahake man می باشد