چهار شنبه سوری
زردی من از تو ، سرخی تو از من غم برو شادی بیا ، نکبت برو روزی بیا
رفتیم دیدن نمایش
این اولین اجرایی بود که دخترمان به تماشایش رفته بود
دوست داشت
ما هم خوشحال شدیم از این استقبال
رفتیم برای جشن چهارشنبه ی آخر سال
باز هم برای اولین بار
این اولین هم بخاطر اتشنشان بودن مرد خانه ی ماست
هر سال آماده باش
امسال را آزاد بودیم و از 7 شب تا 2 صبح جشن گرفتیم
چه جشنی
ماهرخمان پرید
از اتش سرخ
زردی زدود و سرخی گرفت
ســیــاوش ســیــه را بــه تــنــدی بــتـــاخـــت ***نــشــد تــنــگ دل جــنــگ آتــش بــســاخـــت
ز هــرســو زبــانــه هــمــی بـــرکـــشـــیـــد***کــســی خـــود و اســـپ ســـیـــاوش نـــدیـــد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی