بازی99
فرزندم
"جهان چهارم"...جهانی ست که در آن
"آگاهی و دانستن "
همان چیزیست
که انسان را در تنگنا می گذارد و ...گاه حتی؛
نفس های او را
به بند میکشد؛
بازی و ریاضی
این ستاره ها خوب کار ما را پیش میبرد
کند و چسباند و شمرد و ...
یه 10 تایی صفحه از یک تا 10 پر ستاره
تطبیق کرد اعداد و ستاره ها ر
شمردن ستاره ها با انگشت اصل بازی ما بود
بازی با یک طناب
از فاصله ی کم شروع کرد به پریدن (عبور) از طناب،البته جفت پا ، وبعد از هر بار پرش ارتفاع بیشتر می شد تا اینکه منصرف شد
بعد تر پریدن روی طناب باز هم جفت پا و باز هم ارتفاع بیشتر میشد
در نهایت با کم شدن مرحله ای ارتفاع عبور از زیر ظناب بدون تماس بدن با طناب را داشتیم اول ایستاده ،خم،چهار دست و پا،سینه خیز،درازکشیده و ...
و راه رفتن روی طناب و حفظ تعادل
طناب بیچاره امانش برید از ما...
مرحله آخر پرتاب طناب به زمین و شبیه سازی از روی شکل تصادفی طناب
مثلا اولین شکل سمت راست را چنین میدید:ابر،کوهنوردی،الاغ،اسب
اولین عکس سمت چپ:غاز زرد
عکس ردیف دوم:بستنی،لامپ عروسی
عکس اخر:اسمون ،درخت،پاپیون
مدت ها به دندان کشیدیمش همینکه خانه تکانی سخنش را بمیان اورد مرد خانه ما خواست دور بیاندازدش سریع دست بکار شدیم بی مصرف نماند و بیهوده حرام نشود
در ذهن ما بیشتر از نقاشی داخل کارتون چیزی نمیپلکید اما ماهرخ مان چنین کرد
اینجا دریاست
کاغذ رنگی خواست برای ماهی طرح از ما برش و چسباندن با انگشتان کوچک ماهدختمان
خورشید و سبزه و کوه
روی در درخت کشید
این روزهایمان بارانیست زیبا بارانیست شکر خدا
این هم چتر روی سقف برای خیس نشدن کوه و خورشید و ماهی و ...
ماشین دیجیتال دردانه من
پاینده باشید