اخرینهای پاییز
خدایی خدایی ااااااا چه لذتی داشت وقتی از ادمها (دوستانی که بسیار دوست داشتنی هستند) دل کندم و خواستم صدای گوسفندها ر گوش کنم و از خدا و طبیعتش لذت ببرم
و دو صد چندان کم است لذت وقتی این صحنه را دیدم و خواستم ثبت شود
که پایدار باشید انشاالله همیشه
و خود حسودم که نشد طاقت و صبوری چیره بر این حس
.
.
نشستیم و چشم بستیم روزنه ی گوش را باز تر کردیم و عجب صدای استریو و سه بعدی داشت زنگوله ی گوسفندان یکک گله بزرگ و چه لذتی بردیم در جوار دخترک
اخ الاغ خوب و نازنین سر در هوا سم بر زمین
چه قشنگ میخونه دخترک این شعر ر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی