من و کودکانه ی تو
کودکانه هایم برای توست اگر شیطنت هایم واذیتهایم را برای تو نیاورم پس چه کسی برایم آغوش می گشاید وقربان صدقه می رود مثل تو
من همان چشمان متظر امدنم را می خواهم من همان دستان به دعا بلند شده برای سلامتیم را می خواهم من همان نگاه گرم ومهربانانه ودستان پرمهر بعد از امدنم را می خواهم
**************************************************
دخترم نمیخوام اینطور باشم من تمام تلاشم میکنم که کمتر اخم کنم کمتر با صدای بلند فریاد بزنم و کمتر و کمتر عصبانی شم
اما گاهی نمیشه و من شرمنده روی تو و خدایی که تو ر به من داد میشم
اما بازم سعیم میکنم
*************************************************
کودکان وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند می آموزند بی اعتماد به خود باشند. وقتی با خشونت زندگی می کنند می آموزند که جنگجو باشند. وقتی با ترس زندگی می کنند می آموزند که بُزدل باشند. وقتی با ترحم زندگی می کنند می آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند. وقتی با تمسخر زندگی می کنند می آموزند که خجالتی باشند. وقتی با حسادت زندگی می کنند می آموزند که در خود احساس گناه داشته باشند.
اما اگر با شکیبایی زندگی کنند بردباری را می آموزند. اگر با تشویق زندگی کنند اعتماد و اطمینان را می آموزند. اگر با پاداش زندگی کنند با استعداد بودن و پذیرندگی را می آموزند. اگر با تصدیق شدن زندگی کنند عشق را می آموزند. اگر با توافق زندگی کنند دوست داشتن خود را می آموزند. اگر با تایید زندگی کنند با هدف زندگی کردن را می آموزند. اگر با صداقت زندگی کنند حقیقت را می آموزند. اگر با انصاف زندگی کنند دفاع از حقوق را می آموزند. اگر با اطمینان زندگی کنند اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزند. اگر با دوستی و محبت زندگی کنند زندگی در دنیای امن را می آموزند.
.............................................................