مادری دختری 2
بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من هرچی میکارم مال تو
اهل طاعونی این قبیله مشرقیم
تویی این مسافر شیشه ای شهر فرنگ
پوستم از جنس شبه پوست تو از مخمل سرخ
رختم از تاوله تنپوش تو از پوست پلنگ
بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من هرچی میکارم مال تو
یه گروه صمیمی و دوستانی زلال
دوباره به یه تلپ نوردی دعوت شدیم منتها ی پیاده روی که الحق دختر بی خواب ما خوب از عهده اش بر امد
ساعت پنج صبح بین درگیری ماه و خورشید
دستان نرم و کوچکش را بدست گرفتیم و کوله ی سبز به پشت راه افتادیم تا پای قرار
این اتفاق نااااااااااااااااااااادر را دوست داریم
کمی انتظار برای دوستمان
ماااااااااااااااااااااااااااااااامااااااااااااااااااااااان دهنم باز بود
این بهتر شد
کوچکترین عضو گروه و سرگرمی گروه برای حدود یک ساعت و نیم راه
مویی پریشان کرد و قری به کمر می انداخت و چه ناااااااااااازی بساط کرده بود
رسیدیم!!
خدایی باورمان نمی شد پیمودن این مسیر طولانی تا آبشار دوم را
از قبل از ورودی روستای اخلمد تا آبشار دوم بدون کمک من
با این خستگی هر طور میخواهی تو فیگور بگیر و منم عکس
از دیدنش لذت ببر از سردی آب،عظمت صخره های بلند
مادری ،دختری،تنهایی،کوله ی سبز
و چه صد حیف از بکری و طبیعت گم شده ی 13 سال پیش ،نبودند آنچه که ما دیدیم
روزگاری برای سنگ نوردی طبیعت به دامانش در پناه صخره های بلند پناه بردیم و مسیر آبشار را پیاده روی کردیم از میان خروشان رودخانه
خانه های قدیمی و در های چوبی و سبزی درختانی که چشم را نوازش میداد
و با همان تصور دوباره رفتیم اما متوجه نبودیم آمدیم طبیعت یا خرید
زمین خدا را هم بفروش گذاشتن
آبش را هم می فروشند کلا بازار سیاهی براه انداختند
از آخرین پارکینگ تا آبشار اول همه سنگ فرش و هر ده متر مغازه و رستوران
و ما ناراحتیِــــــــــــــــــــــــــــــــــم
این هم از ولین مغازه ی ورودی روستا
این دوستان را دوست می داریم و خوشحالیم که دخترمان هم همراهمان هست