بازی 106+از جنس خودت6
من ترا خواهم برد
به تماشای گل سرخ بهار
و گره خواهم زد
روی غمگین ترا
به علفهای فراوان بهار
من ترا خواهم برد
به لب جوی زلال
که تراوش شده از برف بهار
من تو را خواهم برد
به سر کوه نجات
به هوای پرواز
و به دستان تو خواهم آویخت
چتری از بال هزار پروانه
چراغعلی بابادی
سلاااااااامی بعد از چندی نبودندی
دختر رو به چهار ساله ی ما با خود عالمی دارد
به دنیایش تا حد توانمان و مجال اعصابمان ،احترام میگذاریم و تماشایش را که از هر نمایش و کمدی و درام و کلاسیکی جذاب تر است با دنیا عوض نمیکنیم
بزرگ میشود و دیگر از این دلبرانه های کوچک ،دستان ظریف و نرم،قدم های کوتاه و تند خبری نیست
و باید با دنیای جدیدش زندگی را شیرین کنیم
از حالا دلتنگ دستان گره خورده دور گردنم چه وقت نهار ،شام یا نماز و خوابم
حریم تو برایم ارزشمند ست و شرمسارم از ان زمانی که ناخواسته به دنیای کوچکت قدم میگذارم
دنیای تو رویایی من
یه دنیای بی کینه
کودکم در دنیایی که رویای من ست شاد باش
واااااااای خاله قزی من ،داریم میریم خونه ی بی بی جان با چادر چاقچول و خرس مهربون
رفتیم دیدن یه نی نی، ماهرخ مان عاشق بغل کردن بود ؛اما دلش خواهر یا برادر نمی خواهد
هی!
با توام
هر میهمانی که هستی باش!
کوچک و بزرگ هم نداریم
باید در دنیای شیرین نوبر ما شریک شوی خواه عروس خواه داماد
بزمی دارند این دو دوست داشتنی من
فیگورهایی از نوع ماهرخ در نقش داماد
اینم
وقتی داماد، دامادی کوچک باشی عروس تو را میبلعد
جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب
من فدای تو
به جای همه گلها تو بخند
اینک این من که به پای تو درافتادم باز
ریسمانی کن از آن موی دراز
تو بگیر
تو ببند
تو بخواه
تو بخــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــند...!
کیک عروسی
کمی نمک به منزله ی خامه روی تنه ی درخت می پاشند و کیک عروسی آمادس
و ماهرخ اصراری داشت که دستان کوچکش زیر دستان آبوجی ما گم نشده و دیده شود
پا را فراتر گذاشته و با کسب اجازه از محضر دایی جاااان و بابای بی دنده مان1
گره میزنیم
تلاش بیشتر
گره ساده
باشد که ما گره را بازی کنیم نه گره ما را
چنان که رویش را کم کند از بخت خواب الود
و گره هشتی که خود خودت زدی فقط یکبار و بازش کردی
رو به تابستانیم و درگیر بابای بی دنده
بهانه های گاه و بی گاه ماهرخ سر رفته از حوصله
یخ و اب رنگ و اب پاش و ...
مااااااهرخ!
گفتیم هیچ کس مستثنا نیست
شاهدختمان این بار عروس میشود برای دامادی کوچکتر از خود
ثمین متعجب
واویلا از این دختر
به عروسک بی جانش هم مجال نمیدهد
بی دنده مان1=بابای شکسته ی ما دنده ندارد
سلامت باشید