مادری دختری
واسه اولین بار با دخترمون با گروهی از دوستان پاک تر از هوای کوه، زلال تر از آب چشمه و خروشان تر از ابشار رفتیم کوه بدون بابای خونه
کوله انداختیم و یه تلپ نوردی منتهای یه پیاده روی کوچولو روز خوب تر از خوبمون ر شروع کردیم
با کلی آب بازی، آتیش بازی و درگیری با سنگ
و خوابی شیرین وسط زلالی ابشار و سبزای درختان بلند و قلوه سنگهای صیقلی که از جنگ آب خسته به کناری افتاده بودن و اب از سر کمبود نیرو کلی عقب نشینی کرده بود و سنگ و خاک پیروز بستری برای ارام گرفتن ما اماده کرده و خوابی شیرین بر فرزندمان مهیا ساختن
پ.و
عزیز دل مادر یکی از خانمهای دوست ر این طور صدا زد: عمه ی مامان بزرگم خوب مادر جان خاله ای ،خانم ی ، عمه ی مامان بزرگم چی بود دیگهههههه
خداوندا نعمت بارانت را بر ما فزون ساز
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی