یه روز خوب
سلاممممم
خبرای خوب پشتتتتتتت سر هم داره میاد
مامان بزرگم راه میره
دستی که تکون نمیخود انگشت کوچیکش تکون میخوره
داییم
از تهران اومده
۱۶ روز دیگ تولدمه
و........
امروز مامان بزرگم سوار وَن دایی کردیم رفتیم رشیداباد جای قبر پدربزرگم🖤
بعد رفیم صد بار خداروشکر ابش پر تر شده بود.
اینم از عکسا
داییم با وَن رفت شهر
و اون یکی داییم که از تهران اومد رفتیم روستا دیدن مادر بزرگ مامانم .
بعد رفتیم دیدن خاله مامانم بعد رفیم کباب هایی که داییم سفارش داده بود رو گرفتیم اومد خونه مادربزرگم و شام اونجا بودیم الان هم اونجا هستیم .
داییم هم امشب میرههه🥺🥺🥺
فردا مدرسه داریم🥱
لیست شناخت
مادربزرگ=مامان مامانم
دایی علی=داداش مامانم
دایی محمد=داداش مامانم
مادر بزرگ روستا=نادر پدربزرگم
تمام
مرسی که لایک میکنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی