ماهرخماهرخ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره
فردینفردین، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره
زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈، تا این لحظه: 1 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره
تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋، تا این لحظه: 11 سال و 21 روز سن داره

Mahake man

🔗⛓️‍💥

جمله وار 18 +دیالوگ 14

1394/10/26 19:41
606 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی دخترمان میخواهد گرمای باور نکردنی ظهر زمستان را از پشت شیشه ماشین برایمان بازگو کند

 

آسمون لیزه

آفتاب سر میخوره میاد روی ما

 و ما نمیدانیم نورش هم از جنس خودش هست که سر میخورد از اسمان لیزو

یا خورشیدش از جنس نور است

کدام جز است،و کدام کل؟

که اگر چنین باشد خدایا ما از توییم یا تو از ما

از کجا سر خوردی و افتادی درون ما

 

 

بعد نوشت با تاخیر:

ماهزخ:مامان من کی بزرگ می شم

مامان:کم کم بزرگ می شی

ماهرخ:شما چطور بزرگ شدین؟

مامان:کم کم بزرگ شدیم

ماهرخ:تا کجا میرین(قدتون)؟

مامان:از این بزرگتر نمی شیم فقط سنمون زیاد میشه

ماهرخ:مثل کو ه ها

 

 

و دخترمان نمیداند گذر روزها قد کوه ها را رفته رفته آب میکند و سنشان را زیاد

همچون ما

پسندها (1)

نظرات (1)

بابای ملیسا خانم
26 دی 94 23:00
سلام وبلاگ دخترم ملیسا ، به روز شد . خیلی خوشحال می شم به عنوان پدر ملیسا خانم پذیرای لحظه های قشنگ شما در کلبه مجازی ملیسا خانم باشیم . ممنون می شم اگر با ثبت نقطه نظراتتون ، ملیسا رو به یه یادگاری قشنگ و ماندگار مهمون کنید . منتظر شما هستیم .
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Mahake man می باشد