ماهرخماهرخ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره
فردینفردین، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره
زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈، تا این لحظه: 1 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره
تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋، تا این لحظه: 11 سال و 21 روز سن داره

Mahake man

🔗⛓️‍💥

جمله وار 9 دیالوگ 8

1393/2/15 18:44
187 بازدید
اشتراک گذاری

تو تاکسی داشتیم  میومدیم راه اهن

 

ماهرخ:اسمت چیه؟؟؟(رو به راننده)

ماهرخ:اسمت چیه؟؟؟؟؟

ماهرخ:اسمت چیه؟؟؟؟؟؟؟

اقای راننده:رضا

ماهرخ:نه رضا نیس رضا اون اقاهس(یه مرد بیرون ماشین) 

ماهرخ:فامیلت چیه؟

راننده:    (:|)

ماهرخ:قلییی :))))))غش غش میخندید

ماهرخ:اینجاکی میشینه؟؟؟(صندلی شاگرد)

راننده:همه؛ بچه ها اقاها خانما

ماهرخ:نه فقط خانما  میشینن

راننده:   :|

من:     :{}

**************************

بیرون از مترو یه خانم دیدی انگاری صورتش جوش زده بوده

ماهرخ:مامان صورت خانمه نقطه نقطه یود

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Mahake man می باشد