ماهرخماهرخ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره
فردینفردین، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره
زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈، تا این لحظه: 1 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره
تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋، تا این لحظه: 11 سال و 21 روز سن داره

Mahake man

🔗⛓️‍💥

جمله وار6

1392/10/2 21:28
192 بازدید
اشتراک گذاری

بابا واسه خودش جوراب خرده بود و وقتی داشت جوراباش در میاورد رو به بابا:

 

بابا اینا ر جدید خریدی!!!!!!!!!!

شیفته ی دقتتم مادر

*********

امروز دختر همسایه همرا پدرش اومدن حیاط شما هم ازم خواستی لباس تنت کنم و بری پیشش

البته قبلا با هم اشنا نشده بودین رفتی و دختر همسایه همچین تحویلت نگرفت

ناراحت اومدی و میگی:

دوسم نشد اون دوستم نیس!!!!!!!!

 

*********

مامان میشه اب بدی؟

مامان میخوام کمکت کنم

******************

میخوام برم باشگاه

"          "     دانشگاه

"          "      ورزشگاه

دارم میرم سر کار

***********************

من عروس شدم کجا بشینم؟؟؟دوماد کو؟؟؟؟

و کلی شیرین زبونی و بلبل زبونی که یادم نیس و شرمندم که نشد یادم بمونه

***********************

بی___________بو بی_____________بو بی________________بو

یه امبولانس اژیر کشان اومد و رد شد اصلا حواسم نبود به ماهرخ نشون بدم و توضیحی در موردش بدم

دچار عذاب وجدان شدم که دخترک گفت:

اممولانس بود

مریس شوده بیبره ماریستان...

من :|

***************************

به دامن میگی :چینه چینه دامن

مامان از چینه جینه دامن خسته شودم

مامان کمرم شیکس

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Mahake man می باشد