مختصات دنیامون
وقتی بچه تر بودم با خودم فکر میکردم خوب اینا به چه درد میخوره ریاضی دیگه از کجای دنیا اومد که توش ادم از مختصات خطی سردراره
وقتی نشستای اقای سلطانی میخوندم :
(به همه توصیه میکنم نشستای آقای سلطانی با عنوان کودک متعادل بخونین که بنظر من انسان متعادل میشه)
ادامه مطلب لطفا
ما گفتيم رشد يك تغيير است ، يك حركت است از مبدأبه مقصد . مبدأ رشد در همه موجودات يكي است و نوك مخروط است ، مقصد رشد بي نهايت است و دهانة مخروط است . اگر در ميان مخروط يك محور عمودي فرض كنيم ، اين محور كه از زمين شروع مي شود و به سمت بي نهايت بالا ميرود جهت حركت را نشان ميدهد . رشد حول اين محور صورت مي گيرد . مرحله نباتي و حيواني چون مراحل غريزي هستند كاملاً حول اين محور و در مسيري كه تعيين شده حركت مي كنند
در مرحلة حيواني به بعد ، انسان علاوه بر غريزه فطرت دارد مي تواند انتخاب كند . گياه و حيوان انتخاب نمي كنند مي روند تا مأموريتشان تمام شود ولي مأموريت انسان تمام نمي شود . هدف نهايي انسان بي نهايت است . انتخاب مي كنيم مي توانيم برويم مي توانيم نرويم ، مي توانيم عالم شويم يا نشويم ، فكر كنيم يا نكنيم . ولي اگر انتخاب كرديم ذهن نقشه راه مي -خواهدكه بتواند چك كند در مسير هستيم يا نه . يكي از كارهاي ذهن اينه كه به ما كمك ميكنه تا ما بتونيم خودمون و مسيرمون رو بازنگري كنيم
براي مثال اگر بخواهيم از تهران به سواحل خليج فارس برو يم ، به يك نقشه راه نياز داريم كه بتونيم مبدأ تا مقصد را بازبيني كنيم و ببينيم از كجا به كجا بايد بريم ، از چه شهرهايي عبور خواهيم كرد . از طريق ابزار و علم و فكر خودمان بررسي مي كنيم كه در مسير هستيم يا نه ، اين عمل ذكر است . ذكر يعني بازبيني . ذكر استفاده از آگاهي است .
يكي از قدرتهاي مغز انسان همين است كه مي تواند كنترل كنددرمسير رشد هست يا نه ؟ و اين همان آگاهي است . آگاهي يعني از بالا نكاه كردن ، كل را ديدن . ديدن اينكه من دارم در مسير درست حركت مي كنم ؟
با دانايي وارد عمل مي شويم ، رانندگي بلديم ، مسير را بلديم ، مي دانيم كجا غذا بخوريم ، كجا بايستيم ، اينها همه دانايي است . اين ها تفاوت اصلي انسان با حيوان است . انسان بايد رشد كند و بالا برود .
براي اينكه از تهران به سواحل خليج فارس برسيم صبوري لازم است . ما در رشد جهش و پرواز نداريم . رشد مرحله به مرحله است . يكي از خصوصيات رشد صبوري است چون تمام نمي شود ، نهايت آن بي نهايت است . يكي از معضلات امروز ما و جامعه تعجيل است . صبوري از خصوصيات ذهن انسان و از مهارتهاي زندگي است
قسمت آخر مخروط كه دهانه به بالا است مرحله انسان الهي است كه موضوع دوره ما نيست و به آن نمي پردازيم . براين مسئله تأكيد مي كنم چون متأسفانه در حال حاضر در جامعه ما با پديدة عرفان تقلبي رو به رو هستيم . اين عرفان داره تلاش مي كنه كه بدون گذراندن مراحل نباتي و حيواني و انسانی مردم را مستقيم به مرحلة الهي ببره ، ساده انگاري به وجود بياره
با خودم فکر کردم وااااااااااااااااااااااااااااااااااااای من کجا دنیا کجا مخروط کجا؟؟؟؟؟؟
هر شب و هرشب قبل از خواب ذهنم مشغول بود که تو این دنیا با این همه رنگا رنگ از همه نوع آدما ،رفتارا ،زندگیا
ما کجای دنیاییم
همین طور که به مخروط فکر میکردم این مختصات اومد تو ذهنم که فقط یه نمودار Y=x میتونه به خوبی تعادل حفظ کنه (x=محور دنیای مادی و Y=محور الهی ) من هر شب یه نمودار میکشم و مختصات روزی که گذشت رسم میکنم
اما همیشه ضریب x بیشتر میشه