ماهرخماهرخ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره
فردینفردین، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره
زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈، تا این لحظه: 1 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره
تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

Mahake man

🔗⛓️‍💥

بازی 39

1392/7/4 19:47
247 بازدید
اشتراک گذاری

هوا بس ناجوانمردانه گرم است؟؟؟ سرد است؟؟؟ دودل است؟؟؟

طفلی هوا هم حال خودش نمیدونه

امروز وقت چرت ظهرمون سردمون شد و جستیم زیر پتو

ساعتی نگذشت که داغ شدیم و کولر روشن کردیم!

طبیعتم  بلا شده و سر به سر ما میزاره

 امان از ۶ ماهه دوم

شبا زود میان ،ما هم که تو شهر خودمون غریبیم

وقتی پدر و مادر دورن ،همه ی فامیل بیگانن

خدایا هیچ کس از سایه ی پدر و مادر محروم نکن

آمیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن

 

 

 


چقدر حرف زدم  مجبور شدم  بیام ادامه مطلب

دخترکم چشش بمن میوفته اولین حرفی که رو لبش میشینه بازی جدید یا بازی بعدی

کلی باهاش بازی کردم حتی تکراری همشم درهم و برهم بی هدف ،فقط بازی

خیلیاشون عکس ندارن ، خیلی تر هم بایگانی

کم اوردم، دلم ایده واسه بازی میخواااااااااااااااااااد

زود ۲ ساله شی مامان که منم دستم باز شه واسه بازی کردن

 

دوباره چاپخونه ماهرخ خاتون فعال شد

اینجا با مسواک رنگ میپاشیم روی مقوای سفید و سیاه

خوشمان امد، وقتی رنگ روی مقوای سیاه خشک شد سفید شد و مثل کهکشان راه شیری پر بود از سیاره های ریز و درشت  ،،،،،خودم بیشتر ذوقیدم

 

96679520520740080738.jpg

مسواک را برداشته میوفتیم به جان مقوا و میکوبیم به سرش

38812337580397212193.jpg

بعدتر با ماشین میرانیم  بر رنگها و میتازیم بر صفحه ی  سفره سفیدمان

10223481200594331683.jpg

11912416546979448720.jpg

کم میاریم و میریم سراغ کلاف سفیدمان تکه ای نخ میستانیم و میچپاند بر پیاله رنگی

20339181508152875066.jpg

و پرتابش میکند بر سفیدی دفتر و میبندیمش و توان را از کف دست بر  دفتر میریزد و دفتر له می شود زیر دستان کوچکش

63370409435766836960.jpg

این هم نتیجش ،،،،،قرینه تقارن یه چیزی تو همین مایه ها

67565615124880822170.jpg

وااااااااای منکه خسته شدم در نهایت  دخترمان رنگ گهبه ای خواست و پنبه بر چوب کشیدیم و این هم نتیجش

49212534074461939877.jpg

بالاخره چاپخونه تعطیل شد

 

الان نوشت:

چند شب پیش با دوستان رفتیم چای اتیشی خانم یکی از دوستان وقتی سررسید دخترک ر دید گفت:

فاطمه من فک میکنم ماهرخ چند سال دیگه باید یه نمایشگاه بزنه به اسم نگارخانه ی ماهرخ خاتون

 

 

اینم از این 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Mahake man می باشد